سلام خب قرار بود جریانو بگم عرضم به حضور مبارکتون جریان از این قراره که بنده یک دوستی داشتم ک عاشقش بودم دختره ها الان بنا به دلایلی باید بفراموشمش .چـــــــــــــــــــــــه جوووووووووووری؟plz help me من خیلی دوستش دارم 4سال دوس بودیم.کمکم کنید بـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــای
سلاممممممممممممممممم
سلام دوست جونیا...خوبین؟ من برگشتم اما با کلی ناراحتی... اعصاب نذاشتن واسم دیگه از زندگی ساقط شدم...تو پست بعدی جریانومیگم. فعلا خداسهراب
دلباخته سفر بود اما همسفـــــــــــــــــــــر نداشت… حکایت کسی بود که زجر کشید اما ضجـــــــــــــــــــــه نزد… زخم داشت اما ننالیـــــــــــــــــــــد… گریه کرد اما اشک نریخـــــــــــــــــت… حکایت من حکایت کسی بود کـــــــــــــــــــــه… پر از فریاد بود اما سکوت کرد تا همه ی صداها را بشنـــــــــــــــــــــود…
تیـغ روزگــــــار . . .
این روزها زیــــــــادی ساکت شــــــــــده ام ، نمی دانــــــم چـــــــرا حرفــــــــهایم، به جـــــــــــــای گلو از چشمهایم بیرون می آیند…
LoadiNg ███████ ]98%
ســـــــلامــــ ـــ روزگـــــــــ ـار چــــــهـ میـکـ نـــی بـــا نـ ا مـــــ رد ی مـــ ردمـــــ ان؟؟ مـــــ ن هــــمـــ اگـــــ ر بگــ ذار نــــــــــــد دارم خــــ ردهـــــــ ای د لـــــم را جــــمـــــع مـیـ کــنــــمــــــــ راســــ تـــــی ایـــــن دل دوبـــــــــــ ــــارهـــــ دل مـیـشـود؟؟
بعضـــی حــرفـــــارو نمیشـــــه گفتــــــــ
ـگآهے دِلَـم مــیـخـوآد یـِکـے اَزَم اِجـازِه بـِــخـوآد ؛
فَقَـــط : ادَـ مِِِِِِِِِِ هَــسـتَنــــدـ نـــَـهـ بیـشـــتر وَ نهَـ کَمــتر... اگَـر کَمــتر از چیــز ـِـی کِـهـ هَســتنـــدـ :نـگــاهشان کــُنـــِی ، آنـهـا رِِا شٍکــســته ا یـِِِِـی ! ٌٌٌٌٌٌٌُِِِو اگــِر بــِِشـــتر از آنِِِِ حــسابشـانِ کــُنــِِی، آنهـا را تُوِ راِ مِیشکـِننـدِِِِِ! بِیِــن اِین آدَم هـا ـِِِی ادَم ، فَـقَط بایَد عاقَلــانــهـ زنــدَگــِی کــرد : نَــهـ عاَشقـاِنِــهـ ...
تمام چیزی که باید از زندگے آموخت
تنها یــــک کلمه است "مےگذرد" ولے دق می دهد تـــــا بگــــــــــــذرد
رقاص که باشے ، ديگر آهنگ خاصے مــعنے نـבارב ... هر روز برايش مےرقــصم .... پــ .ن: دُنـــیا تَـــمامــَش کُن تا ســازَت را نــَشکــَستــَم....!!!!!
لیـــاقــت مــی خواهــد بـــودن در شعــر هـــای دختــریــــ کهــــ
بـــــا تمامــــ عشقــش نبـــودنـــت را اشکــــ مــی ریـــزد
تعجـــب نکــــن !!
در بی لیـــــاقتی تـــو شکـــی نیـــست
دلیـــل اینجـــا بــودنـــت میـــان بغــــض هــــایـــم
خــریتـــــ خـــودم اســـت نـــه لیـــاقــــت تــــو …! +(مخاطب خاص)
واسه اینکه هنوز بهت فکر میکنم هنوز نگرانتم،هنوز دلتنگت میشم هنوز روت حساسم و هنوز دوست دارم از خودم متنفرم... +(مخاطب خاص)
ایـن روزهـا نـه مـجـالـی
بـرای دلـتـنـگـی دارم
و نـه حـوصـلـه ات را..
ولـی بـا ایـن هـمـه،
گـاه گـاهـی دلـم هـوای تـو را مـیکـنـد
به
تاوان دلم که شکسته شد میشکنم همه دلهارا،گناهش
پای دلی که دلم را شکست
امشب خیلی حالم بده،خیلی دلم گرفته همش دلم شور میزنه خیلی حس بدی دارم میترسم فکر و خیال داره دیوونم میکنه میترسم از این فکر و خیالها اگه راست باشه... حتی اگه دروغ باشه،اخرش چی؟؟ اخرش که یه روز همین جوری میشه امروز نه فردا،فردا نه پس فردا یه روز میرسه که باید وجود یکی دیگه رو کنارش ببینم
دارم با دیگری نبینم
خیلی بی معرفتن کسایی که حذف میکنن و میرن بدون اینکه یه خبر بدن بعد یه مدت که میبینی نیستن میری بهشون سر بزنی میبینی حذف کردن ...منکه نمی بخشمشون مگه یه کامنت خداحافظی چقدر وقت میبره؟؟؟
هی فلانی!
دیگر هوای داشتنت را ندارم…
هرجا ک دلت میخواهد برو…
فقط آرزو میکنم روزی هوای من ب سرت
بزد، و
آنقدر آسمان دلت بگیرد ک با هزار شب
گریه چشمانت،
باز هم آرام نگیری…
و اما من…
بر نمیگردم ک هیچ!
عطر تنم را هم از کوچه های پشت سرم
جمع میکنم،
ک نتوانی لم دهی روی مبل های راحتی،با
خاطراتم قدم بزنی
خدایا نمی دانم چرا از تمام خوشی هایت سهم ما از زندگی فقط تلخی و اندوه گشته صد ها بار زمین خوردیم و به امید بار بعدی شاید دستی به سوی ما دراز شود اما هز بار با اشک و آه بلند شدیم خداوندا پس کجاست دستان تو که ما را بلند کند به خوشبختی شادی سوق دهد از غم و اندوه برهاند
سکوت اتاقم را دوست دارم و آنرا حتی با صدای ترکیدن بغضم نخواهم شکست بغضم را فرو خواهد خورد اما سکوت را ادامه خواهم داد تاریکی مطلق اتاقم را با هیچ نوری از بین نخواهم برد حتی با برق نگاهم چشم هایم را مدت هاست به روی همه چیز بسته ام چرا که تاریکی اتاقم کمرنگ نشود
تنهای تنها مانده ام اندر خم این دنیا مانده ام با کوله باری از غصه و غم با یک دل شکسته برای رسیدن به باور زندگی تلاش میکنم اما هنوز برای رسیدن راه را نیافته ام نمی دانم آیا راه همین بی راهه هست یا من در خم این بی راهه اسیر گشته ام
کاش میشد یک بار در زندگی فقط ۱ بار مرا درکم کنی؟ نمی دانم با چه زبانی بگویم یا بلد نیستم بگویم فرقی ندارد بدان من دوست دارم برای رسیدن به تو راه آسانی را طی نکرده ام بهای تو را به هیچ چیز عوض نمی کنم اما مرا اینگونه باور کمی سرد و کمی گرمم کمی عاشق کمی دلسرد کمی غمگین کمی شادم مرا اینگونه باور کن تقدیم به اونی که واسم یکی هست و یکی هم می مونه
زبانم را مهر سکوت و خاموشی بسته چشمهای دیگر حتی خودمم را هم نمی تواند ببیند نمی دانم راه می روم یا بی راهه اما همین برایم بس است که قدمهایم هنوز رمقی دارند چقدر سرد و تاریک است چقدر بی روح زندگی واقعا چیست و از ما چه می خواهد جوابی برای این سوال هنوز نیافته ام؟؟؟؟؟
روزگاری پرندهء کوچک آرزوی سفرداشت سفر به راههای دور دست را در سر داشت بال و پر گشود و پرواز کرد رفت و رفت پرنده ء کوچک تنهای تنها میان تنهایی اسیر گشت حال که اسیر غربت گشت و آرزوی بزرگ خود را نفرین میکند حال فقط این جمله برایش مانده اسیر غم و اندوه بودن بهتر است از اسیر غربت بودن خداوندا کسی را در غربت تلخ اسیر نکن؟
سهراب گفتی:" زیرباران باید رفت... چشمها را باید شست... جور دیگر باید دید " چشمها راشستم باز همان را دیدم جز دو رنگی و دروغ جز غم و غصه و تلخی هیچ به چشمم نرسید. پس چه شد آن همه توصیف قشنگت سهراب. دورهء تلخ فریب دورهء رنگ سیاهی ایست سهراب. دورهء این همه نامردی هاست. تو اگرمیدانستی! دل آسمان هم از دست بشر می گرید؟ باز سر می دادی زیر باران باید رفت؟
باز دلم گرفت .... آسمان هم نیم نگاهی ابریسیت؟ انگار آسمان دلش گرفته و بغض دارد! گلایه های بسیاری دارم نمی دانم از کجا آغاز کنم؟ یا نمی دانم صدایم به تو خواهد رسید نمی دانم آیا نشسته ای فقط به درد ما آدمها گوش کنی؟ آرزوهایم یک به یک فنا شدند جوابی ندارم خداوندا نمی دانم اگر آفریده ای چرا اینگونه؟ خداوندا آیا حکمت توست ؟ گفته ای درد و رنج را آفریدی تا امتحان کرده باشی؟ پس کجاست وعدهء رستگاری و شادیت؟ کفر گفتن آسان است خداوندا می دانی که کفر نمی گویم اما گلایه دارم از روزگارت؟ زمین و آسمان از روزگارت به درد آمده اند جوابی نیافتم؟
قصهء فراموشی، قصهء روزگار است. اگر زنده باشی و زندگی کنی روزگار مهر فراموشی بر پیشانیت خواهد زد،این اقبال توست پس گلایه ای نیست تو سعی کن فراموش نکنی آنکه را در تنگای زندگی به یاد توست.
یلدا مبارک دوستان
حتی خودت هم نفهمیدی که دوستت دارم راستی دیگه نه چون خسته شدم ... از اسم تو که مدام بر سر زبانم می آید خسته شدم ..... هرشب به این فکرم که تو در آغوش کی هستی.... باز کی می توانم تورا ببینم؟؟؟ آیا می شود؟؟دیگر خسته شدم.... با عشقه جدیدت خوش باش من هم می دانم که دیگر به احساس عشق و ........ احتیاجی ندارم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خسته شدم... خسته ام میفهمی؟! خسته از آمدن و رفتن و آواره شدن. خسته از منحنی بودن و عشق. خسته از حس غریبانه این تنهایی... بخدا خسته ام از این همه تکرار سکوت... بخدا خسته ام از اینهمه لبخند دروغ... بخدا خسته ام ازسقوط...
من فقط یه چیز می گم: اگه تو از دنیای بیرون خسته و ناراحتی من از دنیای درونم به تو آرامش می دم... اگه تو از هوای بیرون سردت شده من از دنیای درونم به تو گرما می دم... اگه تو از بی وفای بیرون گرفته ای من از دنیای درونم باهات وفادار می مونم با تموم وجودم! فقط ازت می خوام بهم "اعتماد کنی"
همین...!! چــقــدر سـخـته بـعـد ســــالـــــها انـتـــظار نـیـمـه گـمـشـدتـو کامـل بـیـابــی
دستانم تشنه دستان تو، شانه هایت تکیه گاه خستگیهایم بفهمد کـــہ دلت براي چيزهاے کوچکش تنگــ شده استــ بفهمد کـــہ دِلتــ براے قَدمــ زدن زيرِ باران... هميشه بايد کسي باشد هميشه...
حوصله ات که سر میرود با دلم بازی نکن...! مـــن در بـی حوصلـگـی هایم با تـــو زندگی کردم... ♥تنهاییَت را دست نزن ، تنها تر میشوی..!!!♥ ♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥ ♥♥ ♥دیدم خودخواهیه دیدم نمیتونم♥ ♥تحمل میکنم بی تو به هر سختی♥ ♥به شرطی که بدونم شاد و خوشبختی♥ ♥به شرطی بشنوم دنیات آرومه♥ ♥که دوسش داری از چشمات معلومه♥ ♥یکی اونجاس شبیه من یه دیوونه♥ ♥که بیشتر از خودم قدرتو میدونه♥ ♥چی کار کردی که با قلبم به خاطر تو بی رحمم♥ ♥تو میخندی چه شیرینه گذشتن تازه می فهمم♥ ♥تو رو میخوام تموم زندگیم اینه♥ ♥دارم میرم ته دیوونگیم اینه♥ ♥نمیرسه به تو حتی صدای من♥ ♥تو خوشبختی همین بسه برای من...♥
دلـــــــم تــــــنــــــگ شـــــــــده
برای عکس هایی که پاره کردم و سوزانـدمشان...
برای دفتر خاطراتم که مدتهاست دیگر چیزی در آن نمی نویسم...
حـتـی برای آدمهای حسودی که دورو برم می چرخیدند و خـیـلـی دیـــرشناختمشان...!
برای بـی خـیـالــی و آرامشی که مدتهاست که دیگر ندارمش...
خنده هایی که دارم فراموششان می کنم...
و برای خودم که حالا دیگـر خیلی عوض شده ام!
راستی...؟؟؟؟
می دونی وقتی خدا داشت بدرقه ام می کرد بهم چی گفت !؟
جایی که می ری مردمی داره که می شکننت..
نکنه غصه بخوری ، تو تنها نیستی..
تو کوله بارت عشق می ذارم که بگذری، قلب می ذارم که جا بدی...
اشک می دم که همراهیت کنه و مرگ که بدونی بر می گردی پیش خودم...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
:::::منتظری چه اتفاقی بیفتد؟::::: :::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: واقعا نمی دانم كه با چه بیانی زیبایی عشق تو را بسرایم. تو ستاره ای هستی در آسمان دلم که هیچگاه خاموش نمی شوی
پشت سرت به جای اشک یه کاسه آب می ریزم حالا که رفتنی شدی سفر بخیر عزیزم
این آخرین خواهشمه مواظب خودت باش
اونی که جام و می گیره جوونی تو بزار پاش
اسم من و جلوش نیار، بهوونه ای نگیره
عکس من و پاره بکن یه وقت اون و نبینه
خجالت از چشام نکش، که عاشقی همینه
یادته یادگاری نوشتی رو دیواری که من و دوسم داری و تنهام نمی زاری
حالا می خوایی بری من و بزاری تنها
منم بدون تو می شم بی خیال دنیا
نکه گله کنم نه اصلا گله ی نیست
تو رو بدرقه می کنم با چشم های خیس
هر کسی واسه خودش یه خدایی داره
نه که نفرینت کنم نه این رسم روزگاره
که بی تو همدمم شده قلم و کاغذ
تنها چیزی که ازت دارم یه عکس پارست
اونم همدمی واسه این دل سادست
با اون خاطره هایی که واسم شیرین و تلخه
بهت میگم خداحافظ گرچه گفتنش سخت
یادت نره که کی بودی به دلت هم بفهمون
اگه یه روز من و دیدی به روت نیار که دیدی
حتی اگه صدات زدم به روت نیار شنیدی
کی گفته نفرین می کنم، غصه به تو حروومه
خوشبختی تو گل من، همیشه آرزومه
زمـآن هیـج دردی را دوآ نکــرد.. این مَن بودَم که به مــرور زمـآن و بـآ این هـَمه، چهـ اجبـآر سخـتی اســت، و بـآور کنیــد که مـَن خوشحـالــَم! _O_O_O_O_O_O_O_O_O_O_O_O_O_O_O_O_O_
یـآدم است
آن زمـآن کهـ عـآشق هـم بودیم، وقـتی سر چیز هـآی کوچیک قـَهر میکـَردیم هــَردو می خـَندیدیم و میگـُفتــیم چهـ بـَچگـآنه بود قـَهرمـآن.. یــآدم است، تـو همیشه بــآ تـَرسـَم از روزیـ است کهـ عشـق مـَن رآ هـَم بهـ حــسـآب بچگـی بگـُذاریــ حـآل از آن روز هـآ ســآل هـآ میگـُذرد و مـَن چیزی رآ که تو از آن دِلهــُره داشــتی دیدَم! که رو به رویــَم می ایـستی و میگــویی تــو فقـط عـشــق میبیــنی؟ زمـآنه چهـ چیـزهـآ که یـآد نمیدهــَد!
|
About
سلام به وبلاگ من خوش اومدی ازمتن هایی که گذاشتم امیدوارم نهایت استفاده رو ببرین ازلینک های کنارصفحه هم دیدن کنید پروفایلم هم فعاله موفق باشیدو دیگر تمام
Home
|